(با صدای بلند) زدن به oor Engels

(با صدای بلند) زدن به

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

crash

adjective verb noun

Soortgelyke frases

برچسب یا نمایه زدن (به)
tab

(عملیات تروریستی یا شکنجه) تیر به کاسه ی زانو زدن
kneecap

(عکس و غیره را) به دیوار زدن
hang

(شلاق وار) زدن یا خوردن به
lash

(آرامش کسی را) به هم زدن
discompose

(به جانور) پوزه بند زدن
muzzle

(دراثر تکان دادن یا زدن) به کف آوردن
churn

فسفات زدن به
phosphatize

voorbeelde

با زل زدن به اون طومار ؟
By staring at that scroll?

گلوله زدن به سرش جلو کارش رو ميگيره
Bullet to his head would stop him.

در غير اينصورت احتمالاً ناراحت ميشه, * حقه زدن به گوشيار ضربان قلبش * بوم
Except him he / she will lose temper and it was able to to turn off the heart monitor.

به جاي زُل زدن به من برو پي کارِت
Stop staring blankly and go.

سرور PIPE از سرورهای دیگر متفاوت است از نظر نحوه دست زدن به نتایج متوسط.
The PIPE Server differs from other servers in terms of how it handles intermediate results.

خب ، زنگ زدن به اون آدما دهنمون رو سرويس کرد.
Well, calling those people just screwed us.

به دور زدن به گرد جسد پرداختند.
hovering about the body.

پیش از دست زدن به چوب خاردار باید دستکش به دست کرد.
Oneputs on gloves before grasping a thorn cudgel.

که جادوم باعث صدمه زدن به مردم ميشه گلد
My magic is hurting people, Gold - - people I love.

پس من کش و سیستم تا زدن به داخل را، به لباسهای آنها اضافه کردم.
So I added elastic, an internal hemming system.

و بعد احتمالاً شروع ميکنه به زنگ زدن به بيمارستان ها
And then he'll probably start calling the emergency rooms.

... اين پسرا با زل زدن به پشت گاو و خوک بزرگ شدن
These boys grow up staring at the rear ends of cows and pigs.

زانو زدن به پایین و فرمودید ؟
Kneel and beg for forgiveness.

. از زل زدن به همدیگه دست بردارید
[ Rose ] Stop staring at each other all...

و من از صدمه زدن به مردم خسته شدم.
And I'm tired of hurting people.

برای شوهر حرف زدن به مراتب سادهتر بود.
He found talking so much easier than she did.

هيچ کس قصد صدمه زدن به تو رو نداره
Nobody's going to hurt you.

همانطور که دیدیم، دیوها از صدمه زدن به مردم و گمراه کردن آنان، لذت میبرند.
As we have seen, the demons enjoy hurting and deceiving people.

" از زُل زدن به من خسته نشي " ريدلي
Stop looking at me, Ridley.

ضربه زدن به سر هم ديگه نداريم
But promise me, no more rocks on the head.

پلاسماي 25 نفر توي اون کيسه بوده که زدن به اهداکننده ي شش
25 donors contributed to the plasma that the lung donor got.

رو به جلو به گدار زمان زدن ، به گدار مرگ زدن
Into the ford of time, the ford of death.

اما بعضي وقتا نگفتن حقيقت ميتونه از لطمه زدن به احساسات جلوگيري کنه
But sometimes bending the truth can save someone's feelings?

تخلف بند زدن به سگ ؟
Dog leash violation?

ضربه زدن به شاه ، حکم خيانت رو داره.
Striking your king is an act of treason.