(سر میز غذاخوری و غیره) رد کردن oor Engels

(سر میز غذاخوری و غیره) رد کردن

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

reach

verb noun

Soortgelyke frases

(خبر و غیره) رد و بدل کردن
talk

(قدیمی) تشت کش (دیرک چوبی که از میان دو دسته ی تشت رد می کردند تا بتوان آنرا بلند کرد)
cowlstaff

(مکررا) توپ را رد و بدل کردن
volley

6191) که ویژگی آن رد کردن سنت های هنری و خلق آثار عجیب و غریب وناهمگن بود (dadaism هم می گویند)
dada

از صافی رد کردن یا شدن
infiltrate

(نادرست بودن چیزی را اثبات کردن) رد کردن
disprove

(گفته شخص دیگری را) رد کردن
gainsay

voorbeelde

به دلايل روانپزشکي ، گواهي رو رد کردن ولي اين جلودارش نبود.
They denied it for psychiatric reasons, but that didn't stop him.

يا يک غده ي لنفاوي بزرگه ، که بايد براي رد کردن سرطان سينه آزمايش کنيم
You have enlarged lymph nodes, so I'd like to start by ruling out breast cancer.

چون اونا خوشحاليو رد کردن
Except deny themselves the possibility of happiness.

همه ي اتهام ها رو رد کردن ؟
Did they dismiss all the charges?

رد کردن یقهها و سر آستینها از ماشین اتوکشی نیز به ابتکار جو صورت میگرفت.
Running the collars and cuffs through the mangle was also Joe's idea.

ادوارد بیشتر عمرش را به رد کردن هرگونه لذت فیزیکی گذرانده بود.
Edward had spent most of his life rejecting any kind of physical gratification.

بهراستی که متهمکنندگان عیسی هیچ عذری برای رد کردن او نداشتند.
Really, those accusing Jesus have no excuse for rejecting him.

ولی وقتی تلفنو برداشتن گفتن که اونا تو رو رد کردن
But when they... they got on the phone, they told me they passed on you.

ضمن کمک به رد کردن دست او از آستین ، گفت : من نگاه نمیکنم.
I'm not looking, I'm not looking! ' she said, putting the arm in.

پارک و تاوب ، افزايش گلبولهاى سفيد و ديابت رو رد کردن
Park and Taub ruled out lymphocytosis and diabetes.

در اینجا روی خود را برگرداندم تا مرد جوان برای رد کردن این دعوت ناراحت نشود.
I turned away so that I should not watch him search for an excuse.

میدونی چند بار منو بخاطر جهیزیه رد کردن ؟
You know how many times I've been rejected?

رد کردن رخداد
Decline incidence

اينا رو هم رد کردن ؟
They rejected them too?

بنظرم اون صفحه رو رد کردن
I guess they flipped that page.

به نظرم رد کردن پیشنهاد سِر فرانسیس اشتباه بود
I think it was a mistake to refuse Sir Francis.

دوتا ماشين مسلح مک مورن رو رد کردن و دارن ميان اينجا
Two gunships just left McMurran, headed this way.

صاحبامضاء کسی که تأیید تصمیمگیری را تصویب میکند و اجازهٔ رد کردن محصول را میدهد.
Signatory Those who approve the verify decision and authorize the product hand-off.

رَد کردن تشخيص آسونه
It's easy to reject the diagnosis.

عیسی در رد کردن هر وسوسه آیهای نقلقول کرد که نام یَهُوَه در آن ذکر شده بود.
In each case, Jesus answered Satan by quoting scriptures that contained Jehovah’s personal name.

اما رد کردن هر گونه راهنمایی نیز راهحل مناسبی نیست.
But is flatly denying any need for direction the answer?

، اين أمر ممکنه واسه رد کردن درخواستشون. ناشايست باشه
It would be dishonorable for you to refuse his request.

شايد شهر رو رد کردن ؟
Maybe they skipped town?

اونا تقاضای حکم بازرسی رو رد کردن ، بازرس
They've denied us the warrant, Inspector.

رد کردن گفتگو کردن باهاش فقط به خرابي و مرگ منجر ميشه.
His refusal to negotiate with her will only lead to massive death and destruction.