(دادخواهی) اثبات بعدی ادعای خود را تقبل کردن
verify
(ادعاها یا نکات خود را) اثبات کردن oor Engels
(ادعاها یا نکات خود را) اثبات کردن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
fortify
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
هيچي براي اثبات کردن به من نداري.
Or it would be simpler to say, illOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
چیزی برای اثبات کردن بهش ندارم
Mm- hmm, with spiral clusterOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اثبات کردن تشخیص اشتباه سخت است
No, you can' t create fully grown peopleTEP TEP
" موري " نامه ي " متيو " رو پيش چندين يک از مقامات برده و حرف آخرشون اينکه " اثبات کردن وصيت بودن ".
Oh my gosh, they' re coming in!OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اشتباه کارپ را به او اثبات کردن آنچنان که ناگزیر میشد سخنان خود را با خشم و انزجار باز پس گیرد
To explore these greatest places is to recognize ourcommon bond that we share a miraculous home the most diverse planet in the solar system perhaps the most diverse in the universeMIZAN MIZAN
کارد ، يه وسيله مناسب براي اثبات کردن خودته... اما اون ديگه قديمي شده ، و البته به درد کار ما هم نمي خوره.
Institutions subject to minimum reserve requirements according to Article #.# of the Statute of the ESCB may access the standing facilities and participate in open market operations based on standard tenders as well as outright transactionsOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
بدون فرضیه، چیزی برای انکار کردن یا اثبات کردن وجود ندارد، اما پروفایل بیان میتواند برای شناسایی فرضهای کاندید برای آزمایشهای آینده کمککننده باشد.
Who' s up there in the penthouse, and why?WikiMatrix WikiMatrix
بانو تراتوود، به مجرد دریافت نامة شما واجب دیدم که برای اثبات کردن حسن نیت خود و از جانبی هم بیشتر برای اینکه احترام شما را مراعات کرده باشم ...
Do you want my apartment?MIZAN MIZAN
استقرای ساختاری روشی است که برای اثبات کردن قضایا از آن استفاده میشود که در منطق ریاضی (به عنوان مثال، در اثبات قضیه لس)، علوم کامپیوتر، نظریه گراف، و برخی دیگر از زمینههای ریاضی کاربرد دارد.
We' ve had a great run though, haven' t we?WikiMatrix WikiMatrix
این نیازمند، یه چیزی بیشتر شبیه، انجام کاری برای خودتان است: یه ذره بینش خلاق داشتن؛ استفاده از تخیل تان ؛ وارد میدان شدن؛ انجام آزمایش؛ کار کردن روی اثبات چیزی؛ صحبت کردن با کسی.
Copper productsted2019 ted2019
در ابتدا اثبات آنها از طرف همه ریاضیدانها مورد تأیید واقع نشد، چرا که چک کردن یک اثبات کامپیوتری توسط انسان امکانپذیر نبود(Swart ۱۹۸۰).
Hey you, lover boy!WikiMatrix WikiMatrix
اون داستان " گرگ ها بزرگش کردن " هم . هيچوقت به اثبات نرسيده
Because of the ChlamydiaOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
خانم وال از اثبات این موضوع که درست کردن فدرستونهای ساختگی و محروم کردن فدرستونهای واقعی هیچ نتیجهای ندارد احساس پیروزی آمیخته به اندوهی داشت؛
This requires reciprocal economic relations, i.e. secure investment conditions for foreign capital in the EU, and, conversely, secure conditions for EU investments in supplier countriesMIZAN MIZAN
اما نمیتوان اثبات کرد که این به منظور بیرون کردن آب از طریق سوراخ تنفس است.
My Lord Dragon King...... the grasslands to the south are parchedMIZAN MIZAN
من برای پرونده کردن این به عنوان یه اثبات آماده نیستم
You see a woman, clothed in purple and scarlet, decked with gold, precious stones and pearls, and with a golden cup in her handOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
پروفسور آندرو اپل، استاد دانشگاه پرینستون، به دنبال اثبات این مسئله است که هک کردن یک ماشین رایگیری تا چه اندازه آسان است.
indication as to whether the issuer assumes responsibility for the withholding of taxes at the sourceWikiMatrix WikiMatrix
نمایشهایی همچون patlabor کار خود را از این بازار شروع کردند و اثبات کردند که راهی برای تست کردن انیمیشنهای کم فروش دربرابر مخاطبان وجود دارد.
Then we could go there any time we wantWikiMatrix WikiMatrix
این مورد از قضیه هنوز در Π11-CA۰ قابل اثبات است، اما با اضافه کردن یک «شرط جزئی» به تعریف مرتبسازی درختها در بالا، او یک تغییر طبیعی در تئوری یافت که در این سیستم غیرقابل اثبات بود .
The PresidentWikiMatrix WikiMatrix
اثبات قضایا دربارهٔ همه گزارهها ممکن است برای ساده کردن مناسب باشد.
I would, if I were themWikiMatrix WikiMatrix
اثبات میشه که حل کردن رابطه علت و معلولی سخت است از میان تعداد زیادی روند سخت شامل افزایش قانون خرید انلاین موسیقی، اشتراک فایل غیرقانونی، از ارزش افتادن سی دی و چشمپوشی از بسیاری از مغازههای موسیقی مستقل همراه با تبدیل همزمان فروش با جعبه بزرگ خرده فروشان.
You made a mistake?WikiMatrix WikiMatrix
و قوه ناچیز منطق ما چند برابر گشته بواسطه هنجارها و نهادهای منطق، کنجکاوی روشنفکرانه، مناظره آزاد، شکگرايی مرجع و تعصب مذهبی و بار اثبات برای تایید ايدهها با مواجه کردن آنها علیه واقعيت.
well, do you mind me asking why?ted2019 ted2019
او بجای اداره کردن موقعیت به طور ملایم، متخاصمانه قدرتش را اثبات کرد –و ۱۰ سِبط از ۱۲ سِبط را از دست داد.
Maybe they insidejw2019 jw2019
پروفایل بهطور کلی نمیتواند چیزی دربارهٔ عدم دسترسی یک قطعه کد را اثبات کند، اما ممکن است یک اکتشافی خوب برای پیدا کردن کدهای غیرقابل دسترس باشد.
You know, Ben, your sweater' s actually inside out?WikiMatrix WikiMatrix
سلسلهٔ دوم: آشنا کردن خواننده با موادی که برای آفرینش تازه لازم است و اثبات درستی و سلامت و کیفیت خوب آن.
They went into the shop, and the next thing I know, the little fucker goes nuts, you know, and- and-- I meanWikiMatrix WikiMatrix
وقتی دوران راهنمایی را شروع کردم، دانشآموزان دیگر سربهسرم میگذاشتند که مو ندارم، برای اثبات این که اشتباه می کنند، شروع کردن به نشان دادن موهایم به آنها-- چیزی که خلاف باورهایم است، اما برای انجامش این فشار را روی خود حس میکردم.
Hurtsi:) Sparine makes you quite spaced outted2019 ted2019
37 sinne gevind in 6 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.