(دادخواهی) اثبات بعدی ادعای خود را تقبل کردن
verify
اثبات کردن oor Engels
اثبات کردن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
corroborate
prove
و کاترینا بود که آن مدرک را به او تسلیم نموده و محکومیت دیمیتری را اثبات کرده بود.
It was she, she, who had produced that document and proved his brother's guilt.
support
En 9 vertalings meer. Besonderhede is ter wille van die beknoptheid verborge
validate · ascertain · bear out · deraign · manifest · substantiate · underpin · verify · vouch
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
هيچي براي اثبات کردن به من نداري.
Then you have my blessingOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
چیزی برای اثبات کردن بهش ندارم
The text of point # (Council Regulation (EEC) No #) shall be deletedOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اثبات کردن تشخیص اشتباه سخت است
How' s your head, my little piroshki?TEP TEP
" موري " نامه ي " متيو " رو پيش چندين يک از مقامات برده و حرف آخرشون اينکه " اثبات کردن وصيت بودن ".
We need somebody who can move about the country without drawing attentionOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اشتباه کارپ را به او اثبات کردن آنچنان که ناگزیر میشد سخنان خود را با خشم و انزجار باز پس گیرد
Why did you leave him?MIZAN MIZAN
کارد ، يه وسيله مناسب براي اثبات کردن خودته... اما اون ديگه قديمي شده ، و البته به درد کار ما هم نمي خوره.
Motherfucker!OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
بدون فرضیه، چیزی برای انکار کردن یا اثبات کردن وجود ندارد، اما پروفایل بیان میتواند برای شناسایی فرضهای کاندید برای آزمایشهای آینده کمککننده باشد.
I just met this guy up at the monastery who' s from that areaWikiMatrix WikiMatrix
بانو تراتوود، به مجرد دریافت نامة شما واجب دیدم که برای اثبات کردن حسن نیت خود و از جانبی هم بیشتر برای اینکه احترام شما را مراعات کرده باشم ...
You' re not goin ' to the dance?MIZAN MIZAN
استقرای ساختاری روشی است که برای اثبات کردن قضایا از آن استفاده میشود که در منطق ریاضی (به عنوان مثال، در اثبات قضیه لس)، علوم کامپیوتر، نظریه گراف، و برخی دیگر از زمینههای ریاضی کاربرد دارد.
It' s definitely DegosWikiMatrix WikiMatrix
این نیازمند، یه چیزی بیشتر شبیه، انجام کاری برای خودتان است: یه ذره بینش خلاق داشتن؛ استفاده از تخیل تان ؛ وارد میدان شدن؛ انجام آزمایش؛ کار کردن روی اثبات چیزی؛ صحبت کردن با کسی.
Yeah, I can' t wait to get startedted2019 ted2019
در ابتدا اثبات آنها از طرف همه ریاضیدانها مورد تأیید واقع نشد، چرا که چک کردن یک اثبات کامپیوتری توسط انسان امکانپذیر نبود(Swart ۱۹۸۰).
What' s wrong?WikiMatrix WikiMatrix
اون داستان " گرگ ها بزرگش کردن " هم . هيچوقت به اثبات نرسيده
Oh, much more than thatOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
خانم وال از اثبات این موضوع که درست کردن فدرستونهای ساختگی و محروم کردن فدرستونهای واقعی هیچ نتیجهای ندارد احساس پیروزی آمیخته به اندوهی داشت؛
Jerry and I were playing backgammonMIZAN MIZAN
اما نمیتوان اثبات کرد که این به منظور بیرون کردن آب از طریق سوراخ تنفس است.
Where' s Chris?!MIZAN MIZAN
من برای پرونده کردن این به عنوان یه اثبات آماده نیستم
All right, so, you didn' t bring Jonathan?OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
پروفسور آندرو اپل، استاد دانشگاه پرینستون، به دنبال اثبات این مسئله است که هک کردن یک ماشین رایگیری تا چه اندازه آسان است.
I' m sorry for youWikiMatrix WikiMatrix
نمایشهایی همچون patlabor کار خود را از این بازار شروع کردند و اثبات کردند که راهی برای تست کردن انیمیشنهای کم فروش دربرابر مخاطبان وجود دارد.
Directive #/#/EC of the European Parliament and of the Council of # June # on the approximation of the laws, regulations and administrative provisions of the Member States relating to recreational craft, as amended by Directive #/#/EC of the European Parliament and of the Council of # June #, does not preclude national regulations which, for reasons relating to the protection of the environment, prohibit the use of personal watercraft on waters other than designated waterwaysWikiMatrix WikiMatrix
این مورد از قضیه هنوز در Π11-CA۰ قابل اثبات است، اما با اضافه کردن یک «شرط جزئی» به تعریف مرتبسازی درختها در بالا، او یک تغییر طبیعی در تئوری یافت که در این سیستم غیرقابل اثبات بود .
Is it about birth and aging until functioning stops?WikiMatrix WikiMatrix
اثبات قضایا دربارهٔ همه گزارهها ممکن است برای ساده کردن مناسب باشد.
And he started saying...... talking about the last draft case that they had been through...... and " that motherfucker, " and " we' il get you, motherfucker, " you know?He just prayed a little bit harderWikiMatrix WikiMatrix
اثبات میشه که حل کردن رابطه علت و معلولی سخت است از میان تعداد زیادی روند سخت شامل افزایش قانون خرید انلاین موسیقی، اشتراک فایل غیرقانونی، از ارزش افتادن سی دی و چشمپوشی از بسیاری از مغازههای موسیقی مستقل همراه با تبدیل همزمان فروش با جعبه بزرگ خرده فروشان.
I' ve heard so much about youWikiMatrix WikiMatrix
و قوه ناچیز منطق ما چند برابر گشته بواسطه هنجارها و نهادهای منطق، کنجکاوی روشنفکرانه، مناظره آزاد، شکگرايی مرجع و تعصب مذهبی و بار اثبات برای تایید ايدهها با مواجه کردن آنها علیه واقعيت.
declare that, by failing to adopt all the laws, regulations and administrative provisions necessary to comply with Directive #/#/EC of the European Parliament and of the Council of # April # on markets in financial instruments amending Council Directives #/#/EEC and #/#/EEC and Directive #/#/EC of the European Parliament and of the Council and repealing Council Directive #/#/EEC, most recently amended by Directive #/#/EC of the European Parliament and of the Council of # April # amending Directive #/#/EC on markets in financial instruments, as regards certain deadlines, or in any event, by failing to inform the Commission thereof, the Czech Republic has failed to fulfil its obligations under Article # of that directiveted2019 ted2019
او بجای اداره کردن موقعیت به طور ملایم، متخاصمانه قدرتش را اثبات کرد –و ۱۰ سِبط از ۱۲ سِبط را از دست داد.
Roger that, sirjw2019 jw2019
پروفایل بهطور کلی نمیتواند چیزی دربارهٔ عدم دسترسی یک قطعه کد را اثبات کند، اما ممکن است یک اکتشافی خوب برای پیدا کردن کدهای غیرقابل دسترس باشد.
mission # % complete. well, there you are. game overWikiMatrix WikiMatrix
سلسلهٔ دوم: آشنا کردن خواننده با موادی که برای آفرینش تازه لازم است و اثبات درستی و سلامت و کیفیت خوب آن.
As I indicated quite clearly, in my view there is nothing in the standing orders that limits the length of the questionWikiMatrix WikiMatrix
وقتی دوران راهنمایی را شروع کردم، دانشآموزان دیگر سربهسرم میگذاشتند که مو ندارم، برای اثبات این که اشتباه می کنند، شروع کردن به نشان دادن موهایم به آنها-- چیزی که خلاف باورهایم است، اما برای انجامش این فشار را روی خود حس میکردم.
THE EUROPEAN UNION, on the one hand, and ROMANIA, on the other hand, together hereinafter referred to as theted2019 ted2019
37 sinne gevind in 4 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.