(دادخواهی) اثبات بعدی ادعای خود را تقبل کردن
verify
(بطلان عقیده یا چیزی را) اثبات کردن oor Engels
(بطلان عقیده یا چیزی را) اثبات کردن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
confute
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
هيچي براي اثبات کردن به من نداري.
x#dpi, #-bit, PostScript halftoning, weavedOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
چیزی برای اثبات کردن بهش ندارم
Having regard to Regulation (EC) No #/# of the European Parliament and of the Council of # July # on a revised Community eco-label award scheme, and in particular the second subparagraph of Article # thereofOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اثبات کردن تشخیص اشتباه سخت است
These men who ask for your hand are royal kings and princesTEP TEP
" موري " نامه ي " متيو " رو پيش چندين يک از مقامات برده و حرف آخرشون اينکه " اثبات کردن وصيت بودن ".
Matter becomes magicOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اشتباه کارپ را به او اثبات کردن آنچنان که ناگزیر میشد سخنان خود را با خشم و انزجار باز پس گیرد
Whereas an increasing number of countries resort to protecting their merchant fleets either unilaterally, through legislation or administrative measures, or through bilateral agreements with other countriesMIZAN MIZAN
کارد ، يه وسيله مناسب براي اثبات کردن خودته... اما اون ديگه قديمي شده ، و البته به درد کار ما هم نمي خوره.
He was young and dumb and in loveOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
بدون فرضیه، چیزی برای انکار کردن یا اثبات کردن وجود ندارد، اما پروفایل بیان میتواند برای شناسایی فرضهای کاندید برای آزمایشهای آینده کمککننده باشد.
But the double stitch lasts foreverWikiMatrix WikiMatrix
بانو تراتوود، به مجرد دریافت نامة شما واجب دیدم که برای اثبات کردن حسن نیت خود و از جانبی هم بیشتر برای اینکه احترام شما را مراعات کرده باشم ...
Although it did drop, it was a small dropMIZAN MIZAN
استقرای ساختاری روشی است که برای اثبات کردن قضایا از آن استفاده میشود که در منطق ریاضی (به عنوان مثال، در اثبات قضیه لس)، علوم کامپیوتر، نظریه گراف، و برخی دیگر از زمینههای ریاضی کاربرد دارد.
Delivering a package as a favor to our Israeli friendsWikiMatrix WikiMatrix
این نیازمند، یه چیزی بیشتر شبیه، انجام کاری برای خودتان است: یه ذره بینش خلاق داشتن؛ استفاده از تخیل تان ؛ وارد میدان شدن؛ انجام آزمایش؛ کار کردن روی اثبات چیزی؛ صحبت کردن با کسی.
Look at the timeted2019 ted2019
در ابتدا اثبات آنها از طرف همه ریاضیدانها مورد تأیید واقع نشد، چرا که چک کردن یک اثبات کامپیوتری توسط انسان امکانپذیر نبود(Swart ۱۹۸۰).
Does he come home late?WikiMatrix WikiMatrix
اون داستان " گرگ ها بزرگش کردن " هم . هيچوقت به اثبات نرسيده
Unless we do a precise air strike, we risk sending huge clouds...... of radioactive dust into the nearby townOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
خانم وال از اثبات این موضوع که درست کردن فدرستونهای ساختگی و محروم کردن فدرستونهای واقعی هیچ نتیجهای ندارد احساس پیروزی آمیخته به اندوهی داشت؛
Sorry for hitting you, I hope that your headis not hurting too muchMIZAN MIZAN
اما نمیتوان اثبات کرد که این به منظور بیرون کردن آب از طریق سوراخ تنفس است.
I can' t help a man who' s dead!MIZAN MIZAN
من برای پرونده کردن این به عنوان یه اثبات آماده نیستم
You will only carry a bouquet of flowers, an offering to the NationOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
پروفسور آندرو اپل، استاد دانشگاه پرینستون، به دنبال اثبات این مسئله است که هک کردن یک ماشین رایگیری تا چه اندازه آسان است.
I was # when my dad died in a freak accidentWikiMatrix WikiMatrix
نمایشهایی همچون patlabor کار خود را از این بازار شروع کردند و اثبات کردند که راهی برای تست کردن انیمیشنهای کم فروش دربرابر مخاطبان وجود دارد.
It' s going to hurtWikiMatrix WikiMatrix
این مورد از قضیه هنوز در Π11-CA۰ قابل اثبات است، اما با اضافه کردن یک «شرط جزئی» به تعریف مرتبسازی درختها در بالا، او یک تغییر طبیعی در تئوری یافت که در این سیستم غیرقابل اثبات بود .
Before the seventh snap of the finger... the real husband of the bride... will enter into this waterbag!WikiMatrix WikiMatrix
اثبات قضایا دربارهٔ همه گزارهها ممکن است برای ساده کردن مناسب باشد.
I just wanted to tell himWikiMatrix WikiMatrix
اثبات میشه که حل کردن رابطه علت و معلولی سخت است از میان تعداد زیادی روند سخت شامل افزایش قانون خرید انلاین موسیقی، اشتراک فایل غیرقانونی، از ارزش افتادن سی دی و چشمپوشی از بسیاری از مغازههای موسیقی مستقل همراه با تبدیل همزمان فروش با جعبه بزرگ خرده فروشان.
So your elixir worksWikiMatrix WikiMatrix
و قوه ناچیز منطق ما چند برابر گشته بواسطه هنجارها و نهادهای منطق، کنجکاوی روشنفکرانه، مناظره آزاد، شکگرايی مرجع و تعصب مذهبی و بار اثبات برای تایید ايدهها با مواجه کردن آنها علیه واقعيت.
We' re here to help youted2019 ted2019
او بجای اداره کردن موقعیت به طور ملایم، متخاصمانه قدرتش را اثبات کرد –و ۱۰ سِبط از ۱۲ سِبط را از دست داد.
The Mechanism consists of a series of elements and actions includingjw2019 jw2019
پروفایل بهطور کلی نمیتواند چیزی دربارهٔ عدم دسترسی یک قطعه کد را اثبات کند، اما ممکن است یک اکتشافی خوب برای پیدا کردن کدهای غیرقابل دسترس باشد.
All information disclosed during the consultations shall remain confidentialWikiMatrix WikiMatrix
سلسلهٔ دوم: آشنا کردن خواننده با موادی که برای آفرینش تازه لازم است و اثبات درستی و سلامت و کیفیت خوب آن.
If you think you' re going to waste Natasha' s timeWikiMatrix WikiMatrix
وقتی دوران راهنمایی را شروع کردم، دانشآموزان دیگر سربهسرم میگذاشتند که مو ندارم، برای اثبات این که اشتباه می کنند، شروع کردن به نشان دادن موهایم به آنها-- چیزی که خلاف باورهایم است، اما برای انجامش این فشار را روی خود حس میکردم.
Got to start taking better care of ourselvested2019 ted2019
37 sinne gevind in 5 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.