(دادخواهی) اثبات بعدی ادعای خود را تقبل کردن
verify
(زبان شناسی - وجه اشتقاق و شکل واژه را با آوردن دلیل و مثال) اثبات کردن oor Engels
(زبان شناسی - وجه اشتقاق و شکل واژه را با آوردن دلیل و مثال) اثبات کردن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
attest
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
هيچي براي اثبات کردن به من نداري.
What is the lesson?OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
چیزی برای اثبات کردن بهش ندارم
Article #) shall be replaced by the followingOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اثبات کردن تشخیص اشتباه سخت است
Danny, come on, baby, we' re leavingTEP TEP
" موري " نامه ي " متيو " رو پيش چندين يک از مقامات برده و حرف آخرشون اينکه " اثبات کردن وصيت بودن ".
And if you should fallOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اشتباه کارپ را به او اثبات کردن آنچنان که ناگزیر میشد سخنان خود را با خشم و انزجار باز پس گیرد
And that' s-- that' s my bikeMIZAN MIZAN
کارد ، يه وسيله مناسب براي اثبات کردن خودته... اما اون ديگه قديمي شده ، و البته به درد کار ما هم نمي خوره.
In fact, it was said, the very concept of distinctively Canadian was difficult to capture in children's animation.OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
بدون فرضیه، چیزی برای انکار کردن یا اثبات کردن وجود ندارد، اما پروفایل بیان میتواند برای شناسایی فرضهای کاندید برای آزمایشهای آینده کمککننده باشد.
Her mother diedWikiMatrix WikiMatrix
بانو تراتوود، به مجرد دریافت نامة شما واجب دیدم که برای اثبات کردن حسن نیت خود و از جانبی هم بیشتر برای اینکه احترام شما را مراعات کرده باشم ...
Don' t you even remember?MIZAN MIZAN
استقرای ساختاری روشی است که برای اثبات کردن قضایا از آن استفاده میشود که در منطق ریاضی (به عنوان مثال، در اثبات قضیه لس)، علوم کامپیوتر، نظریه گراف، و برخی دیگر از زمینههای ریاضی کاربرد دارد.
I' il get there as soon as I canWikiMatrix WikiMatrix
این نیازمند، یه چیزی بیشتر شبیه، انجام کاری برای خودتان است: یه ذره بینش خلاق داشتن؛ استفاده از تخیل تان ؛ وارد میدان شدن؛ انجام آزمایش؛ کار کردن روی اثبات چیزی؛ صحبت کردن با کسی.
We need to figure out our weapon situationted2019 ted2019
در ابتدا اثبات آنها از طرف همه ریاضیدانها مورد تأیید واقع نشد، چرا که چک کردن یک اثبات کامپیوتری توسط انسان امکانپذیر نبود(Swart ۱۹۸۰).
You help my world evolveWikiMatrix WikiMatrix
اون داستان " گرگ ها بزرگش کردن " هم . هيچوقت به اثبات نرسيده
For smiling?OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
خانم وال از اثبات این موضوع که درست کردن فدرستونهای ساختگی و محروم کردن فدرستونهای واقعی هیچ نتیجهای ندارد احساس پیروزی آمیخته به اندوهی داشت؛
And her son and her traveling companionMIZAN MIZAN
اما نمیتوان اثبات کرد که این به منظور بیرون کردن آب از طریق سوراخ تنفس است.
The best thing we can do is go on with our daily routineMIZAN MIZAN
من برای پرونده کردن این به عنوان یه اثبات آماده نیستم
You want this?!OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
پروفسور آندرو اپل، استاد دانشگاه پرینستون، به دنبال اثبات این مسئله است که هک کردن یک ماشین رایگیری تا چه اندازه آسان است.
Under the programme, a Eurosystem central bank may decide to purchase eligible covered bonds from eligible counterparties in the primary and secondary markets according to the eligibility criteria contained in this DecisionWikiMatrix WikiMatrix
نمایشهایی همچون patlabor کار خود را از این بازار شروع کردند و اثبات کردند که راهی برای تست کردن انیمیشنهای کم فروش دربرابر مخاطبان وجود دارد.
We always haveWikiMatrix WikiMatrix
این مورد از قضیه هنوز در Π11-CA۰ قابل اثبات است، اما با اضافه کردن یک «شرط جزئی» به تعریف مرتبسازی درختها در بالا، او یک تغییر طبیعی در تئوری یافت که در این سیستم غیرقابل اثبات بود .
Radioactive elements, isotopes and compounds; radioactive residuesWikiMatrix WikiMatrix
اثبات قضایا دربارهٔ همه گزارهها ممکن است برای ساده کردن مناسب باشد.
Well, of course we' re tired because of our demanding and hecticWikiMatrix WikiMatrix
اثبات میشه که حل کردن رابطه علت و معلولی سخت است از میان تعداد زیادی روند سخت شامل افزایش قانون خرید انلاین موسیقی، اشتراک فایل غیرقانونی، از ارزش افتادن سی دی و چشمپوشی از بسیاری از مغازههای موسیقی مستقل همراه با تبدیل همزمان فروش با جعبه بزرگ خرده فروشان.
Please rejoice.We can serve the Navy againWikiMatrix WikiMatrix
و قوه ناچیز منطق ما چند برابر گشته بواسطه هنجارها و نهادهای منطق، کنجکاوی روشنفکرانه، مناظره آزاد، شکگرايی مرجع و تعصب مذهبی و بار اثبات برای تایید ايدهها با مواجه کردن آنها علیه واقعيت.
You' ve been like a father to meted2019 ted2019
او بجای اداره کردن موقعیت به طور ملایم، متخاصمانه قدرتش را اثبات کرد –و ۱۰ سِبط از ۱۲ سِبط را از دست داد.
Mr President, I would like to say that I am opposed to the proposal from Mrs Boogerd-Quaak to refer this back.jw2019 jw2019
پروفایل بهطور کلی نمیتواند چیزی دربارهٔ عدم دسترسی یک قطعه کد را اثبات کند، اما ممکن است یک اکتشافی خوب برای پیدا کردن کدهای غیرقابل دسترس باشد.
hear his ideas, his visions. write itWikiMatrix WikiMatrix
سلسلهٔ دوم: آشنا کردن خواننده با موادی که برای آفرینش تازه لازم است و اثبات درستی و سلامت و کیفیت خوب آن.
for each contract, a checkonthe compliance with all the obligations laid down in ArticleWikiMatrix WikiMatrix
وقتی دوران راهنمایی را شروع کردم، دانشآموزان دیگر سربهسرم میگذاشتند که مو ندارم، برای اثبات این که اشتباه می کنند، شروع کردن به نشان دادن موهایم به آنها-- چیزی که خلاف باورهایم است، اما برای انجامش این فشار را روی خود حس میکردم.
Are they dead?ted2019 ted2019
37 sinne gevind in 3 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.