(به ویژه از نظر طول یا ضخامت) نابرابر oor Engels

(به ویژه از نظر طول یا ضخامت) نابرابر

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

uneven

adjektief

Soortgelyke frases

(هواشناسی - مرزبین دو نوع هوا با فشار و حرارت های نابرابر) جبهه ی هوا 4
front

پیشوند: نابرابر
aniso-

نگاره همسانی (در برابر: نابرابر بینی aniseikonia)
iseikonia

(چشم پزشکی) نابرابر بودن قدرت انکسار دوچشم
anisometropia

(مسابقه یا ازدواج و غیره) نابرابر
mismatch

نابرابر کردن
difference · differentiate

(پزشکی - حالتی که در آن یک چشم چیزها را از چشم دیگر بزرگتر می بیند) نابرابر بینی
aniseikonia

نابرابر و تنک
scraggly

شکست نور (توسط بلور) به دو بخش که سرعت آنها نابرابر است و نسبت به یکدیگر دارای زاویه ی قائمه هستند
birefringence

voorbeelde

ببين ، شما دارين با يه وضعيت نابرابر شروع ميکنين
Look, you're starting at a disadvantage.

و آنجا، در مدرسه ی شهر، آنچه را که نابرابر بود تجربه کردم.
And there, at the city school, I would experience what it was to be unequal.

ما را به طرزی نابرابر از خاک و گوهر سرشته است،
making us so unequally of clay and diamonds

اما در سمت غالبا نابرابر -- انگلیس ، پرتغال ، آمریکا ، سنگاپور -- اختلاف به بزرگی دو برابر است.
But on the more unequal end -- U.K., Portugal, USA, Singapore -- the differences are twice as big.

مهندسین مسئول شهرداری عاجهایش را بیرون آورده و آنها را غیر رسمی و نابرابر، تقسیم کرده بودند.
The engineers of the concerned municipality sawed off the tusks and shared them unofficially.

بیشتر کشورهای نابرابر در شرایط بدتری هستند در همه این دسته از معظلات اجتماعی .
The more unequal countries are doing worse on all these kinds of social problems.

در يک نبرد نابرابر هزار به يکي ولي شما جا نزديد شما
outnumbered a thousand to one, but you didnt stop. you just

و واسه هفته ها نابرابر بود.
And it was uneven for weeks.

مخصوصاً از زمانی که جین و لک رو بدست آوردن، فقط درگیر قتل عامهای نابرابر بودن.
Especially since they gained Jane and Alec, they've only been involved with unopposed slaughterings.

بخصوص از تماشاي رهبري تو تو اين جنگ نابرابر عليه قاچاق انسان لذت مي برم
I've especially enjoyed watching you lead this crusade against human trafficking.

مدارس نابرابر ...
Unequal schools ...

برش داشتی تا من نفهمم يا فروختيش تا جنگ نابرابر بشه
Snag it so I don't know, or sell it off to flat the war odds!

هوگ لند بر این باور است که روابط نابرابر نمیتوانند به لحاظ اخلاقی خوب باشند.
Hoagland believes that such unequal relationships cannot be morally good.

اگر روح زمانه کمی نابرابر میوزید،
if the spirit of the age blew a little unequally

کودکان در جوامع بیشتر نابرابر بدتر عمل می کنند.
Kids do worse in the more unequal societies.

میزان منابعی که ما استفاده میکنیم نابرابر است.
The amount of resources we put in are disparate.

این روزها ازدواجهای نابرابر فراوان است.
More unequal matches are made every day.

تصور میکنم این داوریهای نابرابر حتی در اشخاص پختهتر از مری گارت هم یافت میشود؛
These irregularities of judgment, I imagine, are found even in riper minds than Mary Garth's:

جنگی نابرابر است، اما میتوانیم نتیجه را عوض کنیم.
This is asymmetric warfare, but we can change the outcome.

يه چيز ديگه بهتون ميگم در يه جنگ نابرابر
I'll tell you one more thing.

در دنیای نابرابر امروز ما، اینکه چه تعداد از مردم کنار گذاشته شده اند بسیار شوکه کننده است.
In our very unequal world today, it's very striking how many people are left behind.

در این مقیاس ، ما دو چندان نابرابر هستیم از برخی از سایر بازارهای دموکراتیک موفق .
On that measure, we are twice as unequal as some of the other successful market democracies.

تبعیض قائل شدن نسبت به انسانها و قرار دادن ایشان در الگوهای نابرابر با شخصیت خدا کاملاً مغایرت دارد.
To allow discrimination among people and to place them in a system of inequality would be in direct contradiction to his personality.

ممکن است تمایلی برای فرار از شرایط منفی مثل کمبود زمین یا شغل یا رفتار نابرابر وجود داشته باشد.
There can be a desire to escape negative circumstances such as shortages of land or jobs, or unfair treatment.

یک مطالعه نشان میدهد که نابرابری درآمد، بیثباتی سیاسی را افزایش میدهد: «جوامع نابرابر بیشتر از لحاظ سیاسی ناپایدار هستند».
One study finds that income inequality increases political instability: "more unequal societies are more politically unstable".