انداختن به oor Engels

انداختن به

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

flog

werkwoord

Soortgelyke frases

(پول یا شهرت و غیره) به مخاطره انداختن
stake

(بازی ورق) دور انداختن یک یا چند ورق و گرفتن ورق تازه به جای آن
discard

(معمولا با: up) به اشتباه انداختن
trip

به ...انداختن [endanger]
en-

(به ویژه حکم اعدام) به تعویق انداختن
respite

(معمولا با away - در قمار) به مخاطره انداختن
gamble

voorbeelde

شاید جایی باشه که کسی به فکرِ نگاه انداختن به اونجا نبوده.
It's got to be somewhere that no one would think to look.

اين ، اين ، يه چيزي که دوست دارم بهش بگم " انداختن به خاطر پليس ".
It's something I like to call a " cop drop ".

نمي توني فقط با يه نگاه انداختن به اين يارو, اين حرفو بزني.
You can't tell that from just looking at the guy.

رو انداختن به دلوی ناراحتش نمیکرد.
He didn't mind what he asked Dalloway.

او بر ضد امیال غیراخلاقی، زندگی مادیگرایی، و خودخواهانه چنگ انداختن به جاه و مقام، اخطار داد.
He warned against immoral desires, a materialistic way of life and the selfish grasping for personal prominence.

سي عدد از شما انداختن به كلاس وقتى كه آزمايشات را پخش شده بودند
Thirty of you dropped the class as soon as the tests were distributed.

نمي توني فقط با نگاه انداختن به يه نفر اين حرف و بزني
You can't tell that just by looking at someone.

بايد بتونين با يه نگاه انداختن به
you should be able to find shortcuts just by

تيکه انداختن به من چيزي رو عوض نميکنه
Stalling me won't change anything.

فقط يادت باشه بعد انداختن به کنار کارش را تموم کني
just remember to throw a side when finished

يا حتي زماني كه تلاش براي چنگ انداختن به لحظات پاياني روياست
or even try to grip onto the final moments of their dreams

اونا رو انداختن به جون هم ، موقع ماه کامل. که ببینن کدوم یکی زنده میمونه
They, like, pit them against each other during the full moons and see which one survives.

اووه! انداختن به خاطر پليس مسخره رو انجام بده.
Do the cop drop.

با چند شلنگ انداختن، به کوزهگریگوبله رسید ،
In a few strides he had reached the Goblet potteries

شايد هردو بتونيم بدون کنايه و تيکه انداختن به همديگه ، زندگي کنيم.
Maybe we could live without the wisecracks?

طوری که فلورانتینو آریثا حتی از تصور نگاه انداختن به اتاق کناری از ترس میلرزید
that the mere idea of going into the next room terrified Florentino Ariza.

انداختن به پايين
throw him down

اغلب گفته مى شود كه با نگاه انداختن به قفسههای کتاب یک نفر میتوانید درباره آن شخص خیلی چیزها بگویید.
It's often said that you can tell a lot about a person by looking at what's on their bookshelves.

( فیلِپّیان ۴:۱۳) نوجوانان، تصوّر نکنید که با به تعویق انداختن تعمید به خدا حساب پس نمیدهید.
(Philippians 4:13) Young ones, please do not imagine that by postponing baptism, you avoid accountability.

در اينجا حتي غده خوشه اي هم هست كه براي به دام انداختن طعمه به كار ميره.
There's also aciniform silk, which is used to wrap prey.

آبروی خودشون رو به خطر انداختن ، بنابراین به خانه خودشون پیش مادرش فرستاده میشن
Miss Chynoweth has indeed compromised herself, so is being sent home to her mother.

به عنوان مثال، برای به دام انداختن عیسی به رشوه متوسل شدند.
For example, they resorted to bribery to entrap Jesus.

یکی از استدلالهایی که برای به عقب انداختن ازدواج به کارمیبرد همین بود.
This was really an argument for not deferring the marriage too long

اتهام شما چهار نفر به دام انداختن کارآگاهی به نام فرانک لانگ باتمه.
The four of you stand accused of capturing an Auror Frank Longbottom

فقط چند نفر با به خطر انداختن جانشان به دیدنش رفتند.
Only a courageous few risked visiting him.